حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی مهدوی‌نژاد: اگر شعارهای عاشورا را تحلیل و بررسی کرده بودیم هرکس از راه می‌رسید به خودش جرأت نمی‌داد به فرهنگ عاشورا دست بزند.

اگر به در و دیوار شهر نگاه کنید بیرق‌های عزا، پرچم‌های یا حسین، کتیبه‌های منقش به اشعار محتشم گواهی فرارسیدن ماه محرم را می‌دهد. در دهه اول ماه محرم؛ حسینیه ثارالله یزد میزبان عزاداران اباعبدالله الحسین(ع) و عاشقان حق و حقیقت است. در ماه پیروزی خون بر شمشیر سوگواران و ماتم‌زدگان خون خدا به میزبانی هیأت انصار ولایت دارالعباده یزد در حسینیه ثارالله گرد می‌آیند تا از مکتب سرخ حسینی جرعه‌ای معرفت و ولایت برگیرند و به عزاداری در سوگ خون خدا بنشینند. اولین مراسم از شب‌های دهه اول ماه محرم، شنبه سوم آبان ماه با حضور جمعی از شیفتگان سیدالشهدا(ع) و عزاداران حسینی برگزار شد.

 

حُسن آغاز مجلس عزای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تلاوت قرآن کریم بر سر سفره قرآنی بود که هم مزین به عکس شهید حمیدرضا عسگری؛ سرباز سیدالشهدا(ع) بود و هم با کتیبه‌ای که «سلام بر حسین شهید» بر آن حک شده بود و نخل کوچکی که نشان از شاه بی‌کفن کربلا داشت؛ رنگ و بویی از نام سالار شهیدان گرفته بود.

عزاداران عزیز فاطمه(س) بعد از سیراب شدن از جاری وحی، پای منبر احکام نشستند. آقای گلوردی قرار است در بخش منبر احکامِ این شب‌ها به احکام و فلسفه عزاداری بپردازد. محبت و دوستی، انسان‌سازی، جامعه‌سازی و انتقال فرهنگ شیعه به نسل بعد، چهار موردی بود که وی در فلسفه و فواید عزاداری به آن‌ اشاره نمود.

گلوردی در پاسخ به این سؤال که چرا مصائب حضرت امام حسین(ع) این‌قدر برجسته است و رنگ و بوی خاصی دارد؟ گفت: چون فرهنگ عاشورا، یک جریان بسیار غنی و جامع از معارف دینی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی به همه - از عاشورا تا آخر تاریخ- ارائه داده است.

وی در تبیین فلسفه سیاه پوشیدن در ایام عزای امام حسین(ع) اظهار داشت: سنت اهل‌بیت(ع) این است که این رنگ به عنوان رنگ عزا و ماتم استفاده شده است. و همه مراجع عظام تقلید، سیاه پوشیدن در عزای اهل‌بیت(ع) را مستحسن و مستحب می‌دانند.

در ادامه نوای گرم چاووشی‌خوانی آقای اولیایی‌نسب گرمی‌بخش محفل اولین شب از ماه حزن اهل بیت(ع) و شیعیان شد. نوایی که از شروع محرم حکایت می‌کرد و لبریز از نام زیبای شاه تشنه‌لب بود. حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد نیز که قرار است در این ده شب به بررسی شعارهای عاشورا بپردازد، در شب اول به بحثی مقدماتی پیرامون شِعار پرداخت تا اهمیت و جایگاه شِعار مشخص شود.

اما عزاداری و سوگواری در شب اول ماه محرم با نام سفیر غریب امام حسین(ع) گره خورد و با گریه بر قتیل العبرات؛ حضرت اباعبدالله‌الحسین شور دیگری گرفت و  چشم انتظاران و تشنگان ماه محرم حسین(ع) را با آب دیده سیراب نمود.

لازم به ذکر است در حاشیه این مراسم هیأت شیرخوارگان عاشورایی نیز به ثبت نام و ثبت گام کودکان شیرخوار پرداخت، اتاق کودک خانه بچه‌های بهشت هم میزبان 40 کودک 4 تا 8 سال بود. کودکان پس از بازی و قرائت سلام و زیارت امام حسین(ع)، با صفت ناپسند «خلف وعده» که به داستانی از داستان‌های عاشورا گره خورد، آشنا شدند.  امور نوجوانان هیأت هم پذیرای 14 نوجوان دختر 9 الی 14 سال بود که پس از گفتگو در موضوع «محبت»، انجام مسابقه و روضه‌خوانی، به جمع عزاداران در مراسم این شب پیوستند. غرفه مالی نیز جهت جمع‌آوری هدایا و نذورات عزاداران حسینی برپا بود و گروه خبری لوح و قلم هیأت انصار ولایت دارالعباده نیز به گفتگو با حاضران، پیرامون سخنرانی پرداخت.

گفتنی است که در محفل این شب که با نام شهید حمیدرضا عسگری مزین بود، خانواده ‌این شهید نیز در محفل یادبودش در جایگاه ویژه خانواده معظم شهدا، حضور داشتند، جایگاهی که با عکس‌هایی پرمعنا از این شهید مزین بود و این کلام ولایت بر تارک آن می‌درخشید: «خانواده شهدا به شهیدانشان افتخار کنند».

 

دعوت به امام حسین(ع)؛ بزرگترین دعوت خدای متعال و اولیایش

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ»[i]؛ مؤمنین اینگونه‌اند که دعوت و پیام اولیای خدا را می‌گیرند و با بهره‌برداری از آن خود را احیا می‌کنند. احیای مؤمنین، در اجابت دعوت اولیاء خداست و بزرگترین دعوت خدای متعال و اولیایش، دعوت به امام حسین(ع) است. همه را دعوت به محبت، ولایت، ارادت، مهرورزی و تولای سیدالشهدا(ع) کردند. بخش اعظمی از روایات ما مربوط به دعوت به سیدالشهدا(ع) و عزای اوست؛ چرا که در این گوهر و عنصر حیات‌بخش احیای دین و ایمان و همه ارزش‌ها نهفته است. پیام‌ها و شعارهایی هم در این  دعوت نهفته است که توجه به آنها باعث حیات معنوی انسان می‌شود.

 

فرهنگ عاشورا و کربلا همیشه باید جاری باشد

جمله‌ای که روایت نیست، ولی خیلی زیباست. «کل یومٍ عاشورا و کلّ أرضٍ کربلا»؛ هر روز عاشوراست و هر زمینی کربلاست. این جمله زیبا شعار امسال دهه محرم ماست. گرچه مشخصاً هیچ روزی عاشورا و هیچ زمینی هم زمین کربلا نمی‌شود. این جمله هوشمندانه و پرسوز و گداز کنایه از این دارد که حق و باطل همیشه در مقابل هم و در حال ستیز هستند و عاشورا و کربلا همیشه الگوی اهل حق در مقابل اهل باطل است. «کل یومٍ عاشورا و کلّ أرضٍ کربلا» یعنی کربلا را محدود در چند فرسنگ زمین عراق یا عاشورا را محدود به یک زمان نکنید؛ زیرا اگر محدود کنید دیگر نمی‌توانید از آن استفاده کنید. فرهنگ عاشورا و فرهنگ کربلا همیشه باید جاری باشد.

 

امروز ایران، کربلاست

امام خمینی(ره)می‌فرمایند:عبارت «کل یومٍ عاشورا و کلّ أرضٍ کربلا، عبارت بزرگی است. قضیه کربلا منحصر به هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نیست همه زمین‌ها باید این نقش را ایفا کنند.» در قرآن آیاتی است که بعضی روزها را ایام‌الله و بعضی مکان‌ها را بیوت‌الله یا مساجدالله نامیده به خاطر اتفاق ویژه و امور مقدسی که در آنها واقع شده مقدس شده است. اما این‌ها منحصر به جای خاصی نیست و این دلیلی بر این نمی‌شود که سایر ایام و مکان‌ها نتواند  از روزهای خدا شود، همانگونه که امام 22 بهمن را یوم‌الله نامیدند. چون در آن امر عظیمی از جنس امر عاشورا و جنس لله اتفاق افتاده که نسبت الهی به آن داده؛ پیروزی حق بر باطل. امام(ره) در زمان جنگ در یکی از سخنرانی‌ها فرمودند: «امروز روز عاشورای حسینی است، امروز ایران کربلاست، حسینیان آماده باشید.»

 

زمان و مکان در تسخیر امام حسین(ع)

این فرهنگ، فرهنگ جاری است عاشورا و کربلا را نمی‌شود متوقف کرد. کربلا در همه زمین‌ها رانش دارد، هر جایی اهل حقی و اهل باطلی قیام می‌کنند، آنجا کربلا می‌شود. عاشورا توقف ندارد. امام حسین(ع) زمان و مکان را به تسخیر خودش درآورد.

 

را ه شناخت عاشورا، شناخت شعارهای عاشورایی است.

امروز هم اگر ما بخواهیم به وظیفه خودمان پی ببریم و در این زمان عاشورایی، کربلایی و حسینی زندگی کنیم درس و عبرت بگیریم، باید حقیقت عاشورا و کربلا را بفهمیم. برای شناخت کربلا و عاشورا هم هیچ راهی نیست جز شناخت شعارهایی که در روز عاشورا و در قیام حضرت اباعبدالله(ع) توسط حضرت و یارانشان بیان شده است. پس چرا این شعار را انتخاب کردیم؟ به این دلیل که اگر قرار است شناخت حق و باطل متوقف به شناخت عاشورا و کربلا باشد، را ه شناخت کربلا و عاشورا شعارهای عاشورایی است.

 

شعار به چه معناست؟

ما در تلفظ خود، شُعار(با ضمه) می‌گوییم در حالیکه تلفظ شِعار(با کسره) صحیح است. در کتب لغت، شِعار به معنای لباس زیرین انسان است؛ لباسی که به بدن مماس است. معانی دیگری همچون علامت، پرچم، مشخصه و... هم برای شِعار آوردند. رجز را نیز در ادبیات عرب نوعی شعار معرفی می‌کنند، تشخّص و هویتی بوده است؛ چون سرتاپا لباس جنگی می‌پوشیدند و آن فرد شعارهایی سرمی‌داده، رجزهایی می‌خوانده و خودش را معرفی می کرده است و با این شعارها مشخص می‌شد که این شخص کیست.

 

شِعار: محافظت‌کننده از اصل باور و عقیده

حال چه ارتباطی بین لباس زیرین و شعار وجود دارد؟ همان‌طور که آن لباس زیرین به بدن چسبیده است و نزدیکترین چیزی که بدن را محافظت می‌کند، لباس زیرین است؛ شعار چیزی است که از اصل عقیده و باور محافظت می‌کند. شِعار این‌گونه به باور چسبیده؛ یعنی شعار را بشنو، باور شخص را تشخیص بده. لذا پیامبر(ص) به انصار که در اسلام نسبت به بقیه داشته و یاران پیامبر(ص) بودند فرمودند: شما شعار هستید برای اسلام و سایر مردم دِثار(لباسی که روی لباس زیرین می‌پوشند.)

 

کسانی که به دین و اهل‌بیت(ع) متصلند، شِعارند.

کسانی که به دین و اهل‌بیت(ع) متصلند و اتصالشان اتصال نزدیکی است، شِعارند؛ کسانی که عَلَم سیدالشهدا(ع) را بلند می‌کنند، کسانی که این محافل را اداره می‌کنند وعاظ، مداحان و خادمین شعار مذهب و شعارهای مکتب حسینی هستند، باید موظب باشند.

 

انواع شعار

شعار در شکل‌های مختلفی تجلی می‌کند: گاهی در شعار لسانی(زبانی)، ولی شعار فقط شعار زبانی نیست. بعضی از اشیا، بعضی از مکان‌ها و زمان‌ها شعار هستند. اعراب جاهلی وقتی می‌خواستند عقایدشان را به رخ مسلمانان بکشند، با فریاد می‌گفتند. شعار آن چیزی است که با فریاد گفته شود. پیامبر(ص) در مقابل اینها، شعارهایی را به مسلمین یاد دادند؛ شعارهای توحیدی مثل؛ «لاإله إلّا الله» و «الله اکبر».

پس شعار دادن‌ها ریشه دارد و به باور و عقیده انسان برمی‌گردد. ببین چه شعاری می‌دهد، باورهایش را بشناس. البته در مرحله اول اینگونه است. البته منافقینی هستند که شعارهای حق می‌دهند ولی عملشان، عمل باطل است. باید دقت کرد که کسی که شعار می‌دهد، آیا با عملش باورش را تأیید میکند یا نه!

 

نمونه‌های زیبا از شعار

در مکتب تشیع، ولایت یک شعار است. ولایت چسبیده به توحید است، کسی که ولایت نداشته باشد، موحد نیست. پیامبر(ص) فرمودند: «علیٌ رایه الهدی»؛ علی پرچم هدایت است. علی شعار، پرچم و مشخصه است.

اذان هم یک شعار است؛ لذا خیلی به اذان و بلند گفتن آن و اذان با حنجره توصیه کرده‌اند. فرمود: یکی از برکاتش این است که تکبر را از وجود انسان می‌برد. اذان شعار توحید، نبوت، امامت و معاد است.

ذکر شریف صلوات یک شعار است. شعاری که سه عقیده اصلی توحید، نبوت و امامت(ولایت) در آن وجود دارد. و فرمودند: شعار آن چیزی است که مؤمن آن را فریاد کند نه زیرلب بگوید پیامبر(ص) فرمودند:«إرفعوا اصواتکم بالصلاة علی فإنّه تذهب به النفاق»؛ صدایتان را به گفتن صلوات بلند کنید که نفاق را از وجود انسان بیرون می‌کند. بلند گفتن اذان و صلوات موضوعیت دارد.

دعای فرج یک شعار است. پرچم‌ها و مجالس عزا یک شعار است، چسبیده به عقاید دینی ماست. یعنی اگر این‌ها را بکَنید دین برهنه می‌شود. با این راه دین را جلا می‌دهیم و تبیین کرده و به مردم ارائه می‌کنیم.

 

کارکرد شِعارها: نشان دهده راه

تابلوهایی که در جاده‌هاست علائم و مشخصه‌هایی هستند که ما را به مقصد راهنمایی می‌کنند. به این‌ها هم شعار می‌گویند اگر شعار نباشد چه اتفاقی می‌افتد؟ خیلی‌ها به مقصد نمی‌رسند. شعارهای یک مکتب علائم رساننده انسان‌ها به اصل آن مکتب و عقیده‌اند. اگر شعار نباشد مردم عقیده را گم می‌کنند و از مقصد منحرف می‌شوند.

وقتی جمهوری اسلامی پیروز شد، مردم یک‌سری شعار دادند آن شعارها از موضع‌گیری‌ها و بیانات حضرت امام(ره) استخراج شده بود، بعضی از شعارها را هم خود حضرت امام(ره) ابداع کردند و سرزبان مردم گذاشتند. کار این شعارها در جمهوری اسلامی، محافظت از اصل و تبیین اصل است اگر این شعارها نباشد مردم هدف انقلاب و جمهوری اسلامی را گم می‌کنند.

 

شعار امام این بود: جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم

یکی از این شعارها این است: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» این یک شعار است اصل آن به استکبارستیزی و توحید برمی‌گردد، اینکه انسان عبد شرق و غرب نباشد، مکتبش مکتب اسلام باشد.

شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» یا «جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم» و شعاری که امام دادند اصلش این بود. شعار قرآنی بود بر طبق آیه « وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ »(بقره/193) با این دشمنان بجنگید تا ریشه فتنه و کفر را بکنیم. این شعار در مسیر دستکاری شد و شد «جنگ جنگ تا پیروزی...» معلوم هم بود چه کسانی این شعار را تحریف کردند. ما قرار بود بجنگیم تا قدس را آزاد کنیم تا دنیا را تحت لوای توحید قرار دهیم. حالا هم برنامه‌مان همین است.

«مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر ضد ولایت فقیه» همه شعارهایی است که نباید گذاشت کمرنگ شود و فراموش گردد. این شعارها به اصولی برمی‌گردد که اگر فراموش شد آن اصول هم فراموش می‌شود، عمق استراتژی‌ها از این شعارها معلوم می‌شود. شعار «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج)، از نهضت خمینی، محافظت بفرما....» ؛ یک شعار مهم و اساسی است و این‌ها را نمی‌گوییم بعد جوانان و نوجوانان ما از اصل انقلاب دور می‌شوند.

 

شِعارهای قرآن

در قرآن هم شعار بسیار زیاد است.به چند نمونه اشاره می‌شود: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ منکم»[ii] یک شعار است. چسبیده به توحید اگر میخواهید به توحید برسید راهش این است. اگر می‌خواهی مستقیم به خدا برسید راهش این است؛ از اولی الامر اطاعت کنید، از رسول اطاعت کردید، از رسول اطاعت کنید از خدا اطاعت کرده‌اید. «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ»[iii]؛ اگر خدا را یاری کنید خدا شما را یاری می‌کند. «إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا» و... شعارها در قرآن زیاد است. بعضی شعارها به جهاد برمی‌گردد، بعضی به بصیرت. شعار خیلی مهم است مکتبی که شعار ندارد، ماندنی نیست.

 

به انحراف‌ کشاندن شعارها: خطر جدی هر مکتب

در اینجا یک خطر جدی هر مکتب و باوری که دارای شعار است را تهدید می‌کند؛ خطر طرح انحرافی شعارها. چهار نوع می‌شود در شعارها انحراف ایجاد کرد:

1. کاریکاتوری کردن شعار؛ گاهی بعضی شعارها ترکیبش را اسلام، خدا یا ولی خدا مشخص کرده بدن و اندازه‌اش معلوم است و نسبت‌هایش مشخص ولی بعضی می‌آیند شعارها را کاریکاتوری می‌کنند بخشی را یزرگتر می‌کنند و بخشی را مسکوت می‌گذارند خراب می‌شود. مثلا زمانی شعار «جمهوری اسلامی»  بعضی روی جمهوریتش را بیشتر مطرح کردند گفتند ما از جمهوریت غافل مانده‌ایم این خیلی مهم است اگر مردم نبودند اسلامی در کار بود؟! این درست است ولی اگر مردم بودند و انقلاب اسلامی نمی‌کردند آنوقت چه؟ این جمهوریت به اعتبار اسلام معتبر است.

 2. تجزیه کردن؛ می‌آیند بخشی از آن را می‌گویند بخشی را نمی‌گویند خراب می‌شود. قرآن هم به این نوع عملکرد اعتراض کرده می‌فرماید: «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ»[iv] مثلاً شعار «استقلال آزادی، جمهوری اسلامی» این چند کلمه باهم باید معنا شود و الا خراب می‌شود آمدند فقط آزادی را گرفتند. گفتند آزادی این‌قدر مهم است که اگر هر چیزی جلوی  آن آمد باید کنار برود، استقلال که هیچ اگر جمهوری اسلامی یا دین هم جلوی آزادی قرار گرفت باید کنار برود. بعد هم سر از آزادی غربی درآورند.

3. تغییر شعار؛ شعار را دستکاری می‌کنند شعار دیگری جای آن می‌گذارند. مثلاً جمهوری اسلامی را به «جمهوری ایرانی» جایگزین می‌کنند یا مثلاً می‌گویند دموکراسی، جامعه مدنی، مردم سالاری. جامعه مدنی؛ خلق یک شعار غیراسلامی است در یک جامعه اسلامی.

 4. تحریف معنوی شعار؛ در این تحریف، شعار همان است اما معنای دیگری به آن می‌دهند یا با دستکاری مختصر در ظاهرش، منظور اولیه آن را عوض می‌کنند. مثلا؛ شعار امیرالمومنین و ائمه(ع) و ظهور امام عصر(ارواحنا فداه) عدالت است، جمهوری اسلامی هم شعارش عدالت است، حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری هم همین را فرمودند، لذا عدالت چه مشکلی دارد که از هم‌خانواده‌هایش استفاده می‌کنید؟!

 

وهابیت ایرانی

در تهران گروهی هستند به نام وهابیت ایرانی. این‌ها می‌گویند: ما نه شیعه‌ایم نه سنی؛ ما مسلمان عهد پیغمبریم عهد پیغمبر(ص) که شیعه و سنی نبوده است. ما خاندان و اصحاب پیامبر(ص) را دوست داریم، کار به ولی و امام نداریم، قرآن برای ما کفایت می‌کند. « وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ»[v] ببینید گاهی جابجایی و تحریف شعار چه بلایی بر سر انسان می‌آورد! استدلال هم می‌آورند و بعضاً استدلال‌هایشان در ظاهر محکم است. و اگر کسی وارد نباشد می‌گوید راست می‌گویند. توسل و عزاداری را رد می‌کنند و می‌گویند امام و ولایت نمی‌خواهیم. در قرآن این همه آیات ولایت، شفاعت، توسل هست ولی آنها با یک سری از آیات قرآن، محکم حرف می‌زنند. اخیراً هم وهابی‌های عربستان خیلی به این‌ها گرایش پیدا کرده و شبکه‌های کلمه و وصال دارند خیلی سنگین این‌ها را پوشش می‌دهند. تقریباً عقاید خوارج را دارند. اگر کتاب‌هایشان را ببینید در بین آیاتی که به آنها استدلال می‌کنند یک آیه ولایت نیست.

 

قابل توجه کسانی که کار فرهنگی می‌کنند

کسانی که کار فرهنگی می‌کنند و نیت‌های خیری هم دارند مراقبت کنند. کار فرهنگی حساس و دقیق است. چند سالی است که در بعضی شهرها پشت بعضی ماشین‌ها با خطوط زیبا آیات قرآن نوشته می‌شود. اغلب آیاتی که روی این ماشین‌ها نوشته شده این آیات است: «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ»[vi]؛ آیا خدا بنده‌اش را کفایت نمی‌کند، «وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[vii]؛ هرکس بر خدا توکل کند خدا او را بس است، «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»[viii]؛ مرا بخوانید جوابتان را می‌دهم و.... این آیه‌ها را که می‌خوانید، می‌بینید این آیات همان آیاتی است که این آقایان برای ردّ توسل، امامت و ولایت استدلال می‌کنند. وهابیت می‌گوید خدا بس است. اما قرآن، کلی هم آیات ولایت دارد: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ»[ix]، «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا »[x] و « قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَی»[xi] در حالیکه از این آیات ولایت استفاده نشده، ممکن است باشد، ولی اگر به تابلوهای شهری، مغازه‌ها و خیابان، پشت اتوبوس‌ها و ماشین‌ها نگاه کنیم نود %90 بلکه بالاتر از آیات ولایت نیست. حال چه اتفاقی می‌افتد؟ این‌ها شعار است مرتب مردم وقتی این آیات را می‌خوانند و ترجمه‌ها را نگاه می‌کنند، مردم هم که تفسیر نمی‌خوانند و مبانی نمی‌دانند بعد می‌گویند بله خدا بس است. بعد هم چهارتا همسایه غیرمذهب خودش هم پیدا می‌کند می‌گوید ما چه نیازی به واسطه داریم مگر خدا حرف ما را نمی‌شود؟ و این آیات در ذهن چیزهای دیگری را برجسته می‌کند. نمی‌خواهیم بگوییم کسانی که این کار را کردند عقائدشان عقاید آن گروه است، نه، می‌خواهیم بگوییم گاهی ما کار فرهنگی می‌کنیم ولی حواسمان نیست داریم چکار می‌کنیم.

 

پاره‌پاره کردن قرآن زمینه‌ای برای تحریف

یکی دیگر از کارهایی که بنده با آن مخالفم پاره‌پاره کردن قرآن (60 پاره) است. قرآن 30 جزء است. ما با این کارهایمان زمینه تحریف قرآن را فراهم می‌کنیم شب قدر باید قرآن (کامل) بر سر بگیرند. نگفتند یک جز قرآن بر سر بگذار. ممکن است از نظر حکم شرعی مشکلی نداشته باشد، ولی 30 جزء را بر سر بگیرید، خدا تمام آن را نازل کرده است. خود قرآن هم، جزءجزء کردن آن را نهی کرده است. همین زمینه‌ای می‌شود برای سوء استفاده بعضی‌ها.

 

تغییر شعار: تغییر شعور

اگر شعارها عوض شد کم‌کم اهداف هم عوض می‌شود؛ چون شعارها قرار است ما را به مقصد برساند اگر شعارها عوض شود ما به مقصد نمی‌رسیم. در زمان جنگ در و دیوار شهر احادیث و مطالب تکان‌دهنده بود. مثلا نوشته بود در خانه‌ای که غنا بلند است فرشته وارد نمی‌شود و... . الان در و دیوار شهر، تبلیغات دنیایی است و دیگر رنگ باخته است. وقتی شعارها عوض شد، شعورها هم عوض می‌شود. لذا فرموده اند: اسامی بچه‌هایتان را اسامی ائمه(ع) انتخاب کنید. پشت اسامی فاطمه، حسن، حسین و... چیز دیگری است، وقتی اسم را عوض می‌کنید معلوم می‌شود ذهنتان به جای دیگری رفته است، باورتان دارد عوض می‌شود. مواظب شعارهای انحرافی و وارداتی باشید.

 

شناخت شعارهای عاشورا؛ راه حسینی شدن

نهضت اباعبداالله الحسین(ع) مسستثنی از این قاعده نیست اگر خواستیم عاشورا را بشناسیم برای اینکه به اصل و حقیقت قیام امام حسین(ع) برسیم، بیراهه نرویم، هیأت‌ها، وعاظ، مداحان، شعرا و مستمعین‌مان بیراهه نروند راهش این است که شعارهای عاشورا را دقیقاً بررسی کنیم و بشناسیم. این شعارها مثل علائم راهنما ما را به عاشورا می‌رسانند. اگر این‌گونه نباشد ما عزاداری می‌کنیم سینه هم می‌زنیم نوحه هم می‌خوانیم، کربلا هم می‌رویم ولی می‌رویم در اردوگاه عمرسعد. در کربلا عمرسعد هم بود. کربلا رفتن مهم نیست حسینی شدن مهم است

اگر شعارهای عاشورا را تحلیل و بررسی کرده بودیم هرکس از راه می‌رسید به خودش جرأت نمی‌داد به فرهنگ عاشورا دست بزند. وبرداشتهای تحریفی ارائه کند.

 

شعارهای عاشورا به دست فراموشی

الان می‌بینیم تحلیل‌هایی از وقایع عاشورا می‌شود؛ چون شعرا مداحان و وعاظ ما شعارهای عاشورا را به دست فراموشی سپرده‌اند. شعارهای عاشورا را عَلَم نکرده‌اند و فریاد بزنند که حسین(ع) این را گفت همین را شعر و نوحه نکردند و بر سر و سینه نزدند. چیزهایی دیگری گفتیم و آنها آمد جای شعارهای عاشورا را گرفت حالا می‌بینیم اسم کربلا و عاشورا را که می‌بری بچه‌ها چیز دیگری در ذهنشان می‌آید. تقصیر ماست اگر ما شعارهای عاشورا را تحلیل و بررسی کرده بودیم هرکسی از راه می‌رسید به خودش جرأت نمی‌داد به فرهنگ عاشورا دست بزند.

قصد ما این است که در این شب‌ها این شعارها را بررسی کنیم. اینکه امام چرا جنگید و صلح نکرد؟ توبه چه کسی را قبول کرد و چرا؟ ‌نامه چه کسی را رد کرد و چرا؟ چرا کنار نیامد چرا به قیمت خون خودش و اولاد و اصحابش کوتاه نیامد چرا تا آخرین قطره خون ایستاد؟ این‌ها در شعارهای عاشوراست باید بیرون بیاوریم.

 

تحلیلی عجیب!

شخصی گفت: امام حسین(ع) به گودال قتلگاه رفت تا گناهان ما شیعیان بخشیده شود! گفتم عجب هزینه‌ای شد؟! امام حسین(ع) با زن و بچه‌اش قتل عام شود که خدا گناهان شیعیان را بیامرزد؟! اگر امام حسین دعا هم می‌کرد خدا می‌آمرزید به کجا داری می‌روی؟ دیگر این را شعر و نوحه نکن که شعار می‌شود و بعد باور و بعد کار خراب می‌شود. درست است به خاطر این مصیبت عظمایی که بر ایشان آمده حضرت شفاعت می‌کنند و خدا گناهکاران امت جدش را می‌بخشد ولی امام حسین(ع) به گودال قتلگاه نرفت که خدا گناهان ما را بیامرزد.

بنی‌امیه 500 سال حکومت کردند آن‌ها کاری کردند که امیرالمونین(ع) را روی منبر لعن کردند، اسلام را وارونه کردند، داشتند جامعه اسلامی را به جاهلیت قبل از اسلام می‌بردند، اگر امام حسین(ع) به قتلگاه نرفته بود این‌ها1000 سال حکومت می‌کردند. این علتش است. این‌ها را در شعارهای عاشورا پیدا می‌کنیم.

عبارتی است که معروف شده از امام حسین(ع) است ولی از ایشان نیست شاعر آن عرب است بنام شیخ محسن هویزی حائری«إن کان دین محمد(ص) لم یستقِم الّا بقتلی فیا سیوفُ خذینی» این جمله، جمله بسیار پرمحتوایی است از شعارهای عاشورا هم گرفته شده ولی از امام حسین(ع) نیست ولی یک جواب است. به علت شهادت حضرت



1- انفال/24.

2- نساء/59.

[iii]. محمد/7.

[iv]. نساء/150.

[v] انعام/59.

[vi]. زمر/36

[vii] . طلاق/3

[viii]. غافر/60.

[ix]. نساء/59.

[x]. احزاب/ 33.

[xi]. شورا/23.

 




گزارش تصویری شب اول الی شب هشتم محرم-حسینیه ثارالله










  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا